پژوهشی جدید در آمریکا نشان میدهد که مردم ساکن شهرهای بزرگ نسبت به بقیه کمتر به افسردگی دچار میشوند.
این پژوهش مردم ساکن شهرهای بزرگ را با ساکنان شهرهای کوچک در آمریکا مقایسه کرده است و به این نتیجه رسیده است که نرخ افسردگی در میان گروه نخست به طرز چشمگیری کمتر است.
کارشناسان میگویند فعالیتهای گسترده اجتماعی در شهرها، دلیل این تفاوت است.
مارک برمن، استاد روانشناسی در دانشگاه شیکاگو، در گفتوگو با «هلت دی دات کام» میگوید، در نگاه اول این نتیجه شاید غافلگیرکننده به نظر برسد، چون خیلیها فکر میکنند مردم شهرهای بزرگی همچون نیویورک، لسآنجلس، یا شیکاگو، زندگیای پر از تنهایی و استرس و آلودگی صوتی و آب وهوایی و جرم و جنایت شهری دارند.
اما پژوهشگرانی مانند لوئیس بتنکورت (از همکاران دکتر برمن) پیش از این نشان دادهاند که شبکههای اجتماعی شهرهای بزرگ، هم مزایای اقتصادی دارند و هم باعث ابتکار و بازدهی بیشتر شهروندان میشوند. برمن میگوید که این سوال او از مدتها پیش برای او مطرح بوده است که آیا این وضعیت، اثر مثبت روانی نیز نخواهد داشت؟
پژوهش جدیدی که روز دوشنبه در نشریه رسمی «آکادمی ملی علوم» آمریکا منتشر شد، نشان میدهد که پاسخ به این سوال احتمالا مثبت است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فرضیه پژوهشگران این بوده است که تعاملات اجتماعی گسترده ساکنان شهرهای بزرگ نه فقط با دوستانشان، که با افرادی در محلهای کار و تفریح، و حتی گفتوگوهای اتفاقی در اماکنی مثل کافههای محل، تاثیر مثبت روانی دارد. این مقایسه البته بر اساس آمارهای نهادهای بهداشتی دولت در شهرهای بزرگ و کوچک آمریکا انجام شده است و آمار مناطق روستایی در آن لحاظ نشده است.
با این حال، این آمار ضمن نشان دادن اینکه میزان افسردگی در شهرهای بزرگ کمتر است، ثابت نکرده است که میزان تعاملات اجتماعی عامل این وضعیت است. از دیگر عوامل درگیر، میتوان به سن جمعیت (جمعیت شهرهای بزرگ معمولا جوانتر است) و تفاوتها در مواردی مانند میزان آموزش و درآمد و ترکیب نژادی اشاره کرد.
یکی از عوامل مهم دیگر نیز سلطه شدید فرهنگ اتکا به اتومبیل در شهرهای کوچک آمریکا است. برمن میگوید: «شهر هر چه کوچکتر باشد، تعامل با مردم سختتر است.»
برخی کارشناسان بهداشت روانی در واکنش به انتشار این پژوهش گفتند که حمایت اجتماعی در مقابله با افسردگی نقش دارد، اما معلوم نیست که تعاملات اتفاقی رایج در شهرهای بزرگ لزوما اثر مثبتی داشته باشد. دکتر کن داکوُرت، مامور ارشد نظامی سازمان غیرانتفاعیِ «ائتلاف ملی در موضوع بیماری روانی»، میگوید: «ارتباطات اجتماعی مثل داروی ضدافسردگی عمل میکنند.» به گفته او، این پژوهش جدید «پرسشهای مهمی» درباره میزان رابطه بین تعاملات اجتماعی و افسردگی مطرح کرده است. او اما تاکید میکند که روابط با خانواده و دوستان نیز نقش مهمی دارد.
از سوی دیگر، دکتر جفری بورنشتاین، رئیس «بنیاد پژوهش مغز و رفتار»، میگوید گذشته از اهمیت روابط نزدیک، حضور و تعامل در سطح جامعه هم مهم است. او خواهان پژوهشهای بیشتری در مورد عوامل محیطی موثر در امور روانی است.
کارشناسان همچنین به تجربههای مختلف موجود و ممکن در هر شهر اشاره میکنند؛ از جمله سکونت افراد در محلهای منزوی یا بدون فضاهای سبز، یا بر عکس محلهای پر از پارک، و دسترسی راحت به مغازهها و اماکن عمومی و تفریحی.
برمن میگوید پژوهشگران باید میزان افسردگی در محلات مختلف را نیز مورد بررسی قرار دهند. او همچنین تاکید میکند که آثار زندگی شهری برای برخی بیماریهای روانی، مانند اسکیزوفرنی، نقش مضر دارد.
نکته دیگر این است که این آمار پیش از دنیاگیری ویروس کرونا تهیه شده است. در جریان این دنیاگیری، شهرهای بزرگ عموما تاثیر بیشتری پذیرفتند که حتما بر آمار تاثیر گذاشته است.